گذرِخان٬ ورود به حوزه یا گذری از کناره

ساخت وبلاگ

مقدمه

ابطحی از بازیگران سیاسی ایران است که حضور در عرصه سیاست را با ادبیات گره زده است. او همیشه در تمام طول دوران فعالیت سیاسی خود به نوعی درگیر فعالیتهای فرهنگی بوده است. از نوشتن مقالات در حوزه های مختلف تا نوشته داستان های کوتاه و بلند٬ قلم همیشه نقشی در زندگی او داشته است. او که روحانی میانه رویی است طعم زندان را نیز در جمهوری اسلامی بعد از اتفاقات ۸۸ تجربه کرد. گذرِ خان کتابی است که در سال ۱۴۰۱ مجوز چاپ گرفت. نگاه ابطحی در این کتاب نگاهی روایت گرانه است که سعی می کند در عین بیان داستان تا حدودی حال و هوای قم قبل از انقلاب را ترسیم کند.

۱

کتاب به داستانی مرتبط با حوزه علمیه می پردازد٬ کاری که در ادبیات داستانی ما کمتر اتفاق افتاده است. این شاخصه یعنی ورود به حوزه علمیه به کتاب هویتی قابل اعتنا می بخشد. کتاب به لحاظ نگارش٬ داستانی روان دارد. نثر ساده اما مستحکم کتاب٬ به کتاب جذابیت ادبی می بخشد. کتاب با داستانی جذاب شروع می شود و شروع کتاب یکی از نقاط قوت آن به حساب می آید. شخصیتهای کتاب محدود می مانند و این کار را برای داستان نویس راحت تر می کند. کتاب به نوعی مرا به یاد سریالها و فیلم ها تلویزیونی می اندازد که تمامی اتفاقات در محیطی محدود اتفاق می افتند. داستان در فضایی ملودرام پیش می رود هر چند به نظر می رسد نویسنده سعی دارد به آن تِمی سیاسی ببخشد.

تا بخشهای پایانی داستان با آهنگی یکنواخت و سرعتی مناسب پیش می رود. اما به نظر می رسد نویسنده هر چه بیشتر پیش می رود در روایت گری اتفاقات در می ماند. به داستان سرعت می بخشد تا شاید از آهنگ کُند آن بکاهد٬ اما همین سرعت به پایان بندی داستان شکلی نامناسب می بخشد.

۲

تمام داستان در قم اتفاق می افتد. داستان بین سه محل اصلی در جریان است٬ خانه ممدسن٬ خانه بیجاری و حوزه علمیه. به نظر می رسد سایر مکان هایی که به داستان مرتبط میشوند٬ تنها نقش واسطه بین این سه نقطه را بازی می کنند. به نظر می رسد تمام کتاب به استثنای فصل آخر در حدود پاییز اتفاق می افتد. ه چند نویسنده اطلاعات دقیقی از زمان ارائه نمی کند. فضای داستان فضایی روشن است٬ علی رغم اینکه به نظر می رسد نویسنده در پاره ای مواقع سعی می کند به داستان رنگهای تیره ببخشد و به داستان پستی و بلندی بدهد.

۳

کتاب می تواند کوتاه تر باشد و می تواند بسیار طولانی تر هم باشد. به نظر می رسد نویسنده در بخشهایی از کتاب نتوانسته به این جمع بندی برسد که در چه زمانی قرار است کتاب پایان بگیرد و برای پایان بندی کتاب چه باید بکند. به نظر می رسد نویسنده در تضادی دائمی دست و پا می زده است. تضادی که از یک سو به لحاظ اتفاق روایی نمی تواند به تمامی زوایایی که می توانسته به خواننده درک بهتری از حوزه های علمیه و حال و های آنها ببخشد٬ بپردازد و از سمت دیگر می خواهد در تلاشی که به خوبی در متن کتاب به آن میرسیم سعی می کند پیوندی بین حوزه و شخصیت اصلی داستان برقرار کند.

داستان در بخشهایی مانند مراسم روضه خوانی حاج ابراهیم یا کاست هایی که قرار است به او برای روضه خوانی ایده بدهند٬ دچار تکرار می شود. تکراری که کمکی به ادامه داستان و حرکت داستان نمی کند. در بخشهایی نیز به عبوری سریع از وقایع تعریف و درک درستی از رویدادها فراهم نمی کند.

۴

شاید یکی از نقاط ضعف داستان در پردازش محیط فیزیکی داستان باشد. این داستان با تغییر نام مکانها می تواند هر شهری باشد که حوزه علمیه و امامزاده ای دارد. شاید به غیر از نام کتاب و اشاره به اینکه گذرِخان محله ای مشهور در قم است تنها اشارات کتاب به ترسیم فضای فیزیکی اتفاقات دارد. شاید نویسنده می توانست با بهره گیری از شاخص های این محله قدیمی تصویری بهتر از محل اتفاقات ارائه کند.

بیان ارتباط محیط فیزیکی اتفاقات داستان با شکل گیری شخصیت کاراکتر اصلی داستان (ممدسن) می توانست به داستان قدرت بیشتری ببخشد. داستان از این حیث ضعف آشکاری دارد.

۵

دو فصل انتهایی کتاب سرعت عجیبی به خود می گیرند. سرعتی که شخصیت داستان را به نوعی از بین می برند. هر چقدر در فصل های میانی راوی با بیان جزییات سعی می کند مخاطب و خواننده را با خود همراه کند٬ در فصل انتهایی کتاب این ارتباط را از دست می دهد. فصل آخر کتاب به لحاظ ضرب آهنگ و روایت گری حتی با فصل های دیگر ارتباط هم نمی گیرد. همه چیز به سرعت پیش می رود و همه چیز به سرعت خاتمه می یابد.

خواننده با سوالات زیادی تنها می ماند. نه از آن دست سوالاتی که پایانی باز به کتاب می دهد٬ که کتاب با کشته شدن شخصیت هایش خاتمه می یابد. بلکه با سوالاتی مانند اینکه کسی با شخصیتی ضعیف مانند ممدسن در زندان با چه مواجه شده است؟ همه می دانیم که مجاهدین خلق در زندان یارگیری می کرده اند٬ اما چطور شخصیتی مانند ممدسن جذب می شود؟ به نظر می رسد نویسنده تنها به یک پایان دراماتیک برای انتهای داستان نیاز داشته است که بدون در نظر گرفت جریان داستان٬ تنها آن را به عنوان نقطه انتهایی به داستان اضافه کرده است.

۶

در کل داستان گذرِخان داستانی است نقاط مثبتی دارد که خواندن آن خالی از لطف نیست. از معدود مواردی است که نویسنده ای به حوزه های علمیه سرکی کشیده است و از پشت پرده های آن تصویری هر چند مبهم به روی کاغذ آورده است. این اولین اثری است که از ابطحی خوانده ام و نمی توانم بگویم در طول عمر ادبی خود چه مسیری را در پیش گرفته است. شاید در مجالی دیگر به دیگر آثار او هم نگاهی داشته باشم.

بانو شریعت رضوی آرامش را به جوانک بی قرار برمیگرداند...
ما را در سایت بانو شریعت رضوی آرامش را به جوانک بی قرار برمیگرداند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : reza-rad بازدید : 58 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1402 ساعت: 16:23